به گزارش مشرق، دولت آمریکا ادعا کرده آبان ماه امسال تحریمهای سختی علیه ایران به اجرا درخواهد آمد که هدفش ایجاد زمینهای برای تغییر نظام سیاسی ایران است؛ هرچند دونالد ترامپ آن را اقدامی جهت بازگرداندن ایران به میز مذاکره خوانده تا به تعبیر خودش توافق فاجعهبار برجام را ترمیم کند؛ توافقی بینالمللی که به صورت یکجانبه و بر خلاف عرف بینالملل شکسته شد و کشورهای اروپایی هم توان احیای آن را ندارند.
هرچند اروپاییها کوشیدند با ارائه چند بسته پیشنهادی حضور ایران را در برجام ضمانت کنند اما محمدجواد ظریف این بستهها را غیرقابل قبول خوانده و به یورونیوز گفته که بسته دریافتی ایران از اروپاییها رضایتبخش نبوده است. لذا دور از انتظار نیست که ایران تصمیم به خروج از این توافق بگیرد و منافع خود را از طرق دیگری پیگیری کند. آنچیزی که مشهود است، اما فضای سیاسی در خصوص برجام سنگینتر از پیش شده و آینده آن نیز مبهم است.
برنامه میانمدت و بلندمدت
به نظر میرسد انسداد فضای سیاسی به وجود آمده در مذاکرات، بخشی از برنامه میانمدت آمریکا علیه ایران باشد؛ تشدید تحریم و بازگرداندن سایر تحریمهایی که با امضای توافق هستهای متوقف شده بود و البته تلاش برای تحریم مجدد نفت ایران بخشی دیگری از همین برنامه است. برنامهای که پیش از این نیز از سوی مقامات سابق امریکا برای مواجهه با ایران به کار رفته بود و بخشی از آن را «گرت پورتر»، روزنامهنگار محقق که در حوزه سیاست خارجی و سیاست نظامی آمریکا قلم میزند در کتاب ارزشمند خود به نام «بحران ساختگی؛ داستان ناگفته هراس از ایرانِهستهای» آورده است.
وی در بخشی از کتاب خود درباره سیاستهای دولت جورج بوش در مواجهه با برنامه هستهای ایران عنوان میکند که سیاستمداران امریکایی تحت هیچ عنوان تمایلی برای همکاری و گفتوگو با ایران نداشتند و به طرق مختلفی میکوشیدند که برنامه هستهای ایران را تحت تأثیر خود قرار دهند.
او در جایی از کتابش مینویسد «دولت بوش بیش از آنکه نگران برنامه هستهای ایران باشد، در پی مشروعیتزدایی از نظام سیاسی ایران بود... پروژه نومحافظهکاران برای تغییر رژیم در خاورمیانه مستلزم آن بود که دولت آمریکا نباید هیچ گونه همکاری با ایران را بپذیرد، حتی اگر آن همکاری در راستای اهداف بسیار مهم آمریکا باشد.» (گرت پورتر. بحران ساختگی: داستان ناگفته هراس از ایرانِهستهای. محمدمهدی تقوی. معاونت پژوهش خبرگزاری فارس. ۱۳۹۳)
اما در پس تمام این اقدامات به ظاهر دیپلماتیک، اقدامات خصمانه دیگری با قدرت بیشتر در حال اجراست.
حمایت از آتشزنهای سطل آشغال
حمایت «مایک پمپئو» رئیس سابق سازمان «سیا» از اعتراضات دی ماه و اعلام حمایت مستقیم از آشوبگران و تلاش برای گسترش آن بخش دیگری از اقداماتی است که مقامات امریکایی به منظور بازگرداندن و مهار منطقهای ایران مد نظر دارند.
این سیاست اعمالی، توسط «برایان هوک» دستیار سیاسی ارشد وزیر خارجه آمریکا در گفتوگو با رادیو فردا اعلام شد؛ او به این رادیو گفت: «افتخار میکنیم که در همه سطوح قوه مجریه، در اعتراضات (دی ماه) در کنار مردم ایران ایستادیم؛ بسیاری از آمال معترضین، همان امیدهای ما بود.»
مقامات امریکایی میگویند که در چند ماه گذشته ۹۰ شهر ایران شاهد برگزاری تظاهرات متعددی بوده که عمده آن هم مربوط به مسائل صنفی است که برخی از آنها هم ابعاد فرامحلی به خود گرفت. هرچند در صحت آمارهای ارائه شده از سوی امریکاییها تشکیک زیاد است، اما واقعیت ماجرا افزایش اعتراضات کاملاً صنفی و معیشتی در ایران است که نشان میدهد بحران مشروعیت سیاسی که از آن به عنوان یک رکن اصلی ثبات حکومتها در نظریههای علوم سیاسی یاد میشود دیگر مد نظر غربیها نیست و آنها در تلاشاند از طریق به چالش کشیدن کارآمدی به نوعی بحران ایجاد کرده و از این طریق مشروعیت نظام سیاسی را به چالش بکشند. شعار هم مشخص است. «حکومت ایران نمیتواند معیشت مردم را تأمین کند!»
به مرزها شوک وارد کن!
در کنار انسداد سیاسی در حوزه بینالملل، ایجاد و تحریکاعتراضات اجتماعی و صنفی، باید به رکن سوم این برنامه هم اشاره کرد؛ تشدید تنشهای امنیتی و نظامی در ایران.
در یک ماه گذشته ۱۰ عملیات خرابکارانه و تروریستی در سه استان سیستان و بلوچستان، کردستان و کرمانشاه به وقوع پیوسته که منجر به شهادت ۲۴ تن از نیروهای نظامی و انتظامی شده است.
مسئله تنشهای امنیتی و حملاتی تروریستی بسیار حائز اهمیت است چرا که همیشه ترورها و اقدامات تروریستی یک کاتالیزور برای تسریع روند به استیصال کشاندن حاکمیتها و درماندگی آنها در مقابل مشکلات اجتماعی و صنفی بوده است؛ چراکه قدرت تصمیمگیری درست را از مقامات سیاسی خواهد گرفت. از این روی، باید دید دولت با کمک سایر ارگانها چه اقدامی انجام خواهد داد. وضعیت رسیدگی به پرونده اخلالگران اقتصادی، انضباط مالی دولت، تنظیم و نظارت بر مالیاتها، اصلاح نظام دستمزد، ترمیم کابینه، برخورد با آقازادگی و... جزء وظایف ساده اما فوری است که دولت باید انجام دهد.
اهمیت برخورد جدی با مشکلات د اخلی به حدی است که سردار حاجی زاده، فرمانده هواوفضای سپاه پاسداران هم در برنامه گفتوگوی خبری شبکه دوم با کنایه به وضعیت آقازادگی در دولت گفت: «ما از دشمن هراسی نداریم؛ نگرانی ما از آقازادهها، برادرزادهها و خواهرزادههاست!»
باید به میز مذاکره برگردی!
به نظر میرسد که به چالش کشیدن ایران توسط امریکاییها در هر سه زمینه ایجاد انسداد بینالمللی، تحریمهای اقتصادی و ایجاد تنشهای نظامی در مرزها در کنار یکدیگر در حال اجراست تا از این طریق همان هدفی را که سیاستمداران جمهوریخواه آمریکا خواستار آن هستند به اجرا درآید: بازگشت ایران به میز مذاکره بعد از سه سال، بدون هیچ دستاوردی و تعطیلی اکثر زیرساختهای اتمیاش.
البته آصفی، سخنگوی سابق دستگاه دیپلماسی کشورمان معتقد است که ترامپ عاشق مذاکره با ایران است و اگر سیاستمداران ما به او پاسخ ندهند و به میز مذاکره برنگردند او دق خواهد کرد!
برونرفت از این وضعیت نیازمند همت و تلاش دستگاههای دولتی و حاکمیتی است، اما به نظر میرسد که با وجود اینکه دولت در نوک پیکان هجمه قرار گرفته است، کمتر از سایرین تحرک دارد و گامهای کوتاهتری برداشته است.
نیروهای نظامی به عنوان بخشی از نهادهای حاکمیتی کشور با وجود تحریمهای مختلف بینالمللی و درگیریهای گاه و بیگاه با عناصر تروریستی داخلی و خارجی، توانمندتر از سایر دستگاهها جلو رفتهاند و امروز میتوان آنها را خودکفاترین عناصر فعال ایران دانست. سیاست خودکفایی که به درستی در طول چهل سال گذشته پیگیری شده، باعث شده امروز هیج یک از تحریمهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و تجاری خللی به برنامههای آنها وارد نکرده است و در کنار این موارد، در حوزه رفع فقر و کمک به بازسازی اقتصاد ایران هم نقش فعالی داشتهاند.
نمونه این کمکها را میتوان در بازسازی مناطق زلزلهزده غرب کشور دید که با وجود تخریب ۱۹۰۰ روستا در استان کرمانشاه، سپاه وظیفه بازسازی آنها را برعهده گرفت و از این طریق به کمک مردم و دولت رفت.
وضعیت ارتش نیز به همین صورت است، آنها نیز در تحریمها محدودیتهای زیادی را تجربه کردهاند اما در همین فضا دستاوردهای تکنیکی و تجهیزات مناسبی داشته و دارند.
اما دولت، با وجود اینکه ارتباطات، امکانات وقدرت عملی بیشتری دارد عقبتر مانده است و به همین دلیل است که وضعیت اقتصاد آشفته است. آشکار است که برنامه آمریکاییها پیچیده، جدی و در حال اجراست اما به نظر میرسد که کمربندهای دولت هنوز آن طور که باید محکم بسته نشده است.